جدول جو
جدول جو

معنی آبله کوبی - جستجوی لغت در جدول جو

آبله کوبی
تلقیح مایۀ آبله به بدن برای جلوگیری از ابتلا به بیماری آبله
تصویری از آبله کوبی
تصویر آبله کوبی
فرهنگ فارسی عمید
آبله کوبی(بِ لَ / لِ)
تلقیح مایۀ آبله
لغت نامه دهخدا
آبله کوبی
تزریق مایه آبله
تصویری از آبله کوبی
تصویر آبله کوبی
فرهنگ لغت هوشیار
آبله کوبی
تزریق مایه آبله
تصویری از آبله کوبی
تصویر آبله کوبی
فرهنگ فارسی معین
آبله کوبی
تلقیح، مایه کوبی، واکسیناسیون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبله کوب
تصویر آبله کوب
کسی که مایۀ آبله را به بدن دیگران تلقیح کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبله کوبان
تصویر آبله کوبان
مراسمی به مناسبت آبله کوبی کودکان
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ نَنْ دَ / دِ)
آنکه تلقیح مایۀ آبله کند
لغت نامه دهخدا
(بِ لَ / لِ)
صفت و چگونگی آبله رو
لغت نامه دهخدا
تصویری از آبله کوب
تصویر آبله کوب
هر کس که مایه آبله رابه بدن دیگران تزریق کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله روئی
تصویر آبله روئی
صفت وچگونگی آبله رو، شخصی که از مرض آبله در چهره اش باقی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نام قلعه ای قدیمی در نشتای تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی